شعر = اما گوشی نگرفتی!
8 بازدید
موضوع: ادبیات فارسی
شعر = اما گوشی نگرفتی!
                   سید محمد مهدی حسینی وفامهر 
 در خلوت کوه قاف؛ مجموعه شعر (۱) ، شعر ۷

در بلندای قله‌‌ی قاف
هوای مه‌آلود به گوشم‌ زمزمه می‌سراید
خواستم تو را دعوت کنم
تا تو نیز این آوا بشنوی
اما گوشی نگرفتی
حال چگونه توصیفش کنم
نمی‌دانم شبیه چیست؟ 
آیا مانسته‌ی پرواز در ماه است؟
یا مانسته‌ی آن‌چیزی است که بی چتر نجات پریده باشی؟
شاید هم شبیه چیزی که تجربه‌اش نکرده‌ام
تو با نگاه خلبان سوار بر سرعت نور
سرعت عمر را به سریع‌ترین حالت تخمین زدی 
ولی من از گذر سریع عمر هر زنده‌ای
به این نکته رسیدم
هیچ کسی در این بازداشتگاه خاکی
افسانه‌ی بودنش را نشناخت

(تقدیم به عمو دکترِ سید محمد مرصاد)